شهیدی که مقتدای جوانان شد

با خواندن چند روایت کوتاه از زندگانی شهید ابراهیم، بار معنوی خودم را برای چند مدت می‌بستم و شهدایی‌تر رفتار می‌کردم.

تا شهدا؛ رامین فرهادی:

سلام بر ابراهیم
سلام بر آل یاسین

یادم می آید هر وقت اراده کردم تا کتاب «سلام بر ابراهیم» را کامل بخوانم، نشد که نشد! 
نصفه و نیمه می ماند.
اینکه کم توفیق بودم جای خود!

اما باور کنید آنقدر تحت تاثیر جریانات زندگی و فعالیت های این دلاورمرد قرار می گرفتم که نگو و نپرس!

با خواندن چند روایت کوتاه از زندگانی شهید ابراهیم، بار معنوی خودم را برای چند مدت می بستم و شهدایی تر رفتار می کردم.

مثلا همین روایتی که ابراهیم هادی بخاطر علاقه و تعریف یک دختر خانم لباس های شیک و پیک خودش را کنار می گذارد و لباس های تمرین خود را از ساک به داخل کیسه می‌ریزد، نشان دهنده یک مجاهدت سخت و سنگین با نفس است.

خب معلوم است ابراهیم هادی که در جوانی آنقدر با نفس خود جنگیده بود، می تواند یک روز مقتدا و برادر تمام دختر پسرهای جوان باشد.

القصه!

بخاطر گرفتاری و کارهای دنیای وانفسا نشد که زودتر از این ها به ساحت مقدس این شهید عزیز عرض ارادت کنم.

نشد که با خانواده محترم ایشان تماسی بگیرمُ عرض تسلیت بگویم و از ایشان بخواهم برای حال زار ما دعا کنند.

اما به سهم خودم دلنوشته ای را تقدیم کردم.

داش ابرام عزیز من باور دارم که خیلی جاها شما دست مارو گرفتی و بسیاری از مواقع از ورطه گناه بیرونمون کشیدی.

از همین تریبون اعلام می کنم و میگم دمت گرم مشتی!

بابت اینکه برادر خوبی هم برای جنابتان نبودم عذرخواهم.

اما شما مثل همیشه بامرام و دست گیری.

این روزها روزگار جاودانگی شماست.

دورانی که مثل مادر سادات گمنام شدی و در دل جوانان جوانه زدی ...

ان شاالله به برکت همه الطافی که به همه ما داشتی میهمان سفره امیرالمومنین علیه السلام باشی.

روحت پر فتوح سالار

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.