http://www.tashohada.ir/index.php/fa/news/71490

شناسه خبر: 71490
۱۳۹۶-۱۲-۲ ۱۴:۵۱

شهیدی که مقتدای جوانان شد

با خواندن چند روایت کوتاه از زندگانی شهید ابراهیم، بار معنوی خودم را برای چند مدت می‌بستم و شهدایی‌تر رفتار می‌کردم.

تا شهدا؛ رامین فرهادی:

سلام بر ابراهیم
سلام بر آل یاسین

یادم می آید هر وقت اراده کردم تا کتاب «سلام بر ابراهیم» را کامل بخوانم، نشد که نشد! 
نصفه و نیمه می ماند.
اینکه کم توفیق بودم جای خود!

اما باور کنید آنقدر تحت تاثیر جریانات زندگی و فعالیت های این دلاورمرد قرار می گرفتم که نگو و نپرس!

با خواندن چند روایت کوتاه از زندگانی شهید ابراهیم، بار معنوی خودم را برای چند مدت می بستم و شهدایی تر رفتار می کردم.

مثلا همین روایتی که ابراهیم هادی بخاطر علاقه و تعریف یک دختر خانم لباس های شیک و پیک خودش را کنار می گذارد و لباس های تمرین خود را از ساک به داخل کیسه می‌ریزد، نشان دهنده یک مجاهدت سخت و سنگین با نفس است.

خب معلوم است ابراهیم هادی که در جوانی آنقدر با نفس خود جنگیده بود، می تواند یک روز مقتدا و برادر تمام دختر پسرهای جوان باشد.

القصه!

بخاطر گرفتاری و کارهای دنیای وانفسا نشد که زودتر از این ها به ساحت مقدس این شهید عزیز عرض ارادت کنم.

نشد که با خانواده محترم ایشان تماسی بگیرمُ عرض تسلیت بگویم و از ایشان بخواهم برای حال زار ما دعا کنند.

اما به سهم خودم دلنوشته ای را تقدیم کردم.

داش ابرام عزیز من باور دارم که خیلی جاها شما دست مارو گرفتی و بسیاری از مواقع از ورطه گناه بیرونمون کشیدی.

از همین تریبون اعلام می کنم و میگم دمت گرم مشتی!

بابت اینکه برادر خوبی هم برای جنابتان نبودم عذرخواهم.

اما شما مثل همیشه بامرام و دست گیری.

این روزها روزگار جاودانگی شماست.

دورانی که مثل مادر سادات گمنام شدی و در دل جوانان جوانه زدی ...

ان شاالله به برکت همه الطافی که به همه ما داشتی میهمان سفره امیرالمومنین علیه السلام باشی.

روحت پر فتوح سالار