شعری از پاسدار شهید یحیی شکربیگی
آسمان انتظار یار دارم زنهار ، بعد وصلش هرچه خواهی کن ولی اکنون مکن

تا شهدا؛ شعری از پاسدار شهید یحیی شکربیگی
باغبان من گل نمی چینم دلم را خون مکن
داغ من کم نیست سوز سینه ام افزون مکن
آشیان دارم ز گلزار تو طرف سنبلی
مرغ بی بال و پری هستم مرا بیرون مکن
دست من بشکست تا این لانه را کردم به پای
خانه ات آباد بادا لانه ام ویران مکن
آن زیباییت نگه عقل مرا دیوانه کرد
غافلا آفسانه سازا اینقدر افسونم مکن
دادگاه عشق اعدام مرا تصویب کرد
دادبان دیگر مرا قربانی قانون مکن
آسمان انتظار یار دارم زنهار
بعد وصلش هرچه خواهی کن ولی اکنون مکن
ثبت دیدگاه