سه برادر شهیدی که در تاریکی غربت کردستان گم شده اند
به گزارش تا شهدا؛ محمد نواب شبلی معروف به نواب خان (پدر شهیدان محمد مهدی، محمد هادی و محمد معروف) در زمان پهلوی اول از یکی از روستاهای اطراف کرمانشاه به شهر سنندج مهاجرت می کند. محمد نواب که جوانی مؤمن و باخدا بوده و بیشتر اوقات لباس دراویش را به تن می کرده، بعد از مدتی به نواب خان مشهور می شود، به طوریکه اکثر قریب به اتفاق مردم سنندج ایشان را به نام نواب خان می شناختند.
نواب خان که شیعه مذهب بوده، در کنار برادران دینی اش که اهل تسنن بوده اند با خوبی و خوشی زندگی می کرده است. نواب خان بعد از مدتی با دختری به نام بهیه از اهالی سنندج ازدواج می کند و صاحب سه فرزند پسر به نام های محمد مهدی، محمد هادی و محمد معروف و یک دختر به نام راحله می شود.
نواب خان در طول مدت اقامتش در سنندج همواره در خانه ای اجاره ای در محله قطارچیان ساکن بوده است. مرحوم نواب خان زمانی که فرزندانش هنوز قد و نیم قد بوده اند بدرود حیات می گوید و به دیار باقی می شتابد.
محمد مهدی فرزند بزرگ نواب خان که جوانی سر به زیر و مؤمن بوده، چند صباحی بعد از فوت پدرش به استخدام ارتش در می آید، ولی بعد از مدتی خدمت در ارتش و آشکار شدن جنایت و خیانت رژیم پهلوی در حق مردم مظلوم ایران، خود به عنوان یک مهره ضد پهلوی از ارتش متواری می شود و زندگی مخفیانه اش را آغاز می کند. ایشان به صورت مخفیانه مدتی در تهران و مدتی نیز در شهرهای جنوبی کشور زندگی ساکن می شود و گه گاهی نیز به دور از چشم مأموران به خانواده اش در شهر سنندج سر می زند.
محمد مهدی در طول مدت خدمتش هیچ گاه در محله و کوچه ای که زندگی می کرد با لباس نظامی ظاهر نشد و همسایگان هیچ گاه ایشان را با لباس نظامی مشاهده نکردند. ولی خبر متواری شدنش از ارتش به سرعت در سطح شهر پخش می شود و همه مردم مطلع می شوند که محمد مهدی از ارتش بیرون آمده است و خیال مبارزه با رژیم پهلوی را در سر دارد.
محمد هادی فرزند دوم این خانواده که جوانی فوق العاده محجوب و با حیا بوده، بعد از اتمام تحصیلاتش به استخدام سازمان آب شهرستان سنندج در می آید و به زندگی آرام و بدون فراز و نشیبش در کنار سایر اعضای خانواده اش ادامه می دهد.
محمد معروف فرزند سوم این خانواده که جوانی مؤمن، با غیرت و ورزشکار بوده، به شغل گچ کاری مشغول می شود و به همراه یکی از دوستانش به نام شهید نعمت الله سهراب نژاد علاوه بر ورزش باستانی در کلاس های قرآن نیز حاضر می شود. شهید محمد معروف شبلی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان نماینده کارگران به شورای یازده نفره شهر سنندج راه می یابد.
راحله فرزند چهارم خانواده و تنها خواهر شهیدان شبلی نیز علاوه بر تحصیل در مدرسه در کار خانه داری نیز کمک کار مادرش بوده است.
غربت شهیدان شبلی به اندازه ای است که از این سه شهید گرانقدر، تنها یک تصویر ـ آن هم با کیفیت بسیار پایین ـ به یادگار مانده است و آن تصویر نیز متعلق به برادر کوچکتر یعنی محمد معروف می باشد. امروز بعد از گذشت 36 سال از سالروز شهادت این سه برادر غریب کردستانی تقریباً اطلاعات کم و ناقصی درباره این عزیزان وجود دارد.
شهیدان شبلی که سال های درس و مدرس را در محله قطارچیان سنندج پشت سر نهادند، امروز با رفتن خواهر صبورشان از سنندج و شاید هم از کشور، غریب تر از همیشه در تپه شیخ محمد باقر سنندج آرام گرفته اند.
سه برادر غریب کردستانی که روزگاری در کوچه پس کوچه های همین شهر و در میان مردم همین شهر زندگی می کردند، امروز در تاریکی و غربت شهر گم شده اند و کمتر مسئولی است که سراغی از این سه برادر کردستانی داشته باشد. سه برادری که جانشان را تقدیم انقلاب اسلامی نمودند تا مزدوران اجنبی برای همیشه تاریخ روسیاه عالم باشند.
ثبت دیدگاه