سه رباعی شیخ الاسلامی در رثای شهدای مدافع حرم
جواد شیخالاسلامی، مؤلف کتاب «بی تو نبودن»، سه رباعی جدید را در رثای شهدای مدافع حرم سروده است.
تا شهدا؛ مدتی است با بازگشت شهدای مدافع حرم، حال و هوای شهر کربلایی شده است. پس از ماجرای کربلا و سالها پس از آن، شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، اکنون این حرکت و شوق جوانان سراسر کشور برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) همان جرقه های نور حسینی است که در جریان انقلاب اسلامی متبلور شد، انقلاب خمینی، انقلابی برگرفته از حماسۀ حسینی بود و چقدر زیبا گفت امام راحل (ره) که «انقلاب اسلامی، انفجار نور بود.»
این جوانان که با شهادتشان در این برهه از زمان خودشان را به کاروان امام حسین (ع) میرسانند، ـ همان جایی که آرزوی رسیدن به آن را سالها در ذهن خودشان میپروراندند ـ همان کسی هستند که مثل بسیاری از ماها زیر بیرق اهل بیت (ع) سالها گریه کردند و بر سینه زدند.
چقدر زیباست وقتی شهدای مدافع حرم تمام تعلقات و حتی خانوادهشان را به خدا میسپارند و پا در رکاب میگذارند، به نظر این رفتار آنان آشناست، این همان رفتاری است که اصحاب امام حسین (ع) در قبال حرکت کاروان ایشان داشتند و همۀ تعلقات را کنار زده و با بذل جانشان با امام (ع) همراه شدند، این راه حسین (ع) ادامه خواهد داشت.
یاران به گمان خود امید آوردندقفلِ در باز را کلید آوردندمردم غمِ بی وفایی یاران رابر دوش گرفتند و شهید آوردند
رفتیم که شمع ظلمت شب باشیمآغوش گشودیم که در تب باشیمگفتید «مدافع حرم»، اما مارفتیم که در حصار زینب باشیم
چون آینه، آشنای ما بود دمشقیک عمر پر از صدای ما بود دمشقما عاشق او شدیم و او عاشق ماانگار که کربلای ما بود دمشق
از عمق نگاهمان کمی بنویسیداز عشق -گناهمان- کمی بنویسیداز سرخی خونمان فراوان گفتیداز غربت راهمان کمی بنویسید
این جوانان که با شهادتشان در این برهه از زمان خودشان را به کاروان امام حسین (ع) میرسانند، ـ همان جایی که آرزوی رسیدن به آن را سالها در ذهن خودشان میپروراندند ـ همان کسی هستند که مثل بسیاری از ماها زیر بیرق اهل بیت (ع) سالها گریه کردند و بر سینه زدند.
چقدر زیباست وقتی شهدای مدافع حرم تمام تعلقات و حتی خانوادهشان را به خدا میسپارند و پا در رکاب میگذارند، به نظر این رفتار آنان آشناست، این همان رفتاری است که اصحاب امام حسین (ع) در قبال حرکت کاروان ایشان داشتند و همۀ تعلقات را کنار زده و با بذل جانشان با امام (ع) همراه شدند، این راه حسین (ع) ادامه خواهد داشت.
یاران به گمان خود امید آوردندقفلِ در باز را کلید آوردندمردم غمِ بی وفایی یاران رابر دوش گرفتند و شهید آوردند
رفتیم که شمع ظلمت شب باشیمآغوش گشودیم که در تب باشیمگفتید «مدافع حرم»، اما مارفتیم که در حصار زینب باشیم
چون آینه، آشنای ما بود دمشقیک عمر پر از صدای ما بود دمشقما عاشق او شدیم و او عاشق ماانگار که کربلای ما بود دمشق
از عمق نگاهمان کمی بنویسیداز عشق -گناهمان- کمی بنویسیداز سرخی خونمان فراوان گفتیداز غربت راهمان کمی بنویسید
ثبت دیدگاه