همراه با شهدا/ وصیت نامه شهید علی آقا ماهانی؛ دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید

پدر و مادر عزیز از این که در مقابل زحمات شبانه روزی شما قدردانی نکردم معذرت می خواهم پدر و مادر عزیز راه شهیدان را ادامه بدهید…
تا شهدا؛ علی آقا ماهانی در سال ۱۳۳۶ درشهر کرمان بدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را با موفقیت در این شهر به پایان برد. علی رغم قبولی در دانشگاه، به خدمت سربازی رفت تا مبارزه علیه حکومت پهلوی را از درون ارتش آغاز کند. اقدامات انقلابی و ضد رژیم او در پادگان محل خدمت (کازرون) باعث شد تا توسط ساواک دستگیرو زندانی شود. او ماه‌ها تحت شکنجه‌های دژخیمان شاه قرار داشت ولی هرگز لب از لب باز نکرد  تا جایی که از طرف دادگاه نظامی محکوم به اعدام شده بود. 
دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید
بعد از پیروزی انقلاب به فعالیتهای فرهنگی ومذهبی خود ادامه داد .شروع جنگ عراق با ایران برگ دیگری از جانفشانی های او برای نگهداری انقلاب بود. او با رها در عملیاتهای گوناگون مجروح ونقص عضو شد. اما همواره زندگی زیر آتش دشمن برای او شیرین‌تر بود .
عملیات والفجر ۳ در سال ۱۳۶۲ آخرین حضور این دلاور در میدان‌های نبرد بود. علی آقا در این عملیات با شگفت انگیزترین مفهوم ایثار و از خود گذشتگی به شهائت می رسد و بقایای پیکر این سردار عارف بعاز گذشت ۱۵ سال به خانه اش کرمان باز گردانده می شود.
وصیت نامه شهید علی آقا ماهانی به شرح ذیل است:
بِسْمِ اَللهِ الرَّحمنِ الرَّحیماَلْحَمْدُ اَللهِ الَّذی هَدینا لِهذا وَ ما کُناَّ لِنَهْتَدِیَّ لَوْ لا اَنْ هَدینَا اَلله.  آیه ۴۳  سوره اعرافحمد و سپاس خدائی را که ما را به این دین مبین و این انقلاب عظیم و این رهبر کبیر راهنمائی و هدایت فرمود.قدر این انقلاب را بدانید الله، الله، از رهبر انقلاب سر پیچی نکنید، الله، الله، از روحانیت آگاه و در خط امام اطاعت کنید از محرومان و خانواده های شهید عفلت نکنید. الله، الله از قرآن اطاعت کنید نگذارید درطاقچه ها گرد و خاک بخورد بخوانید و بکار ببرید. دل از این دنیا بر کنید تا هم صحبت خدا شوید، حُبّ دنیا را از دلتان بیرون کنید تا شوق به لقای خدا قلبتان را پر کند. از ظلمتگاه بیرون روید تا نور تقوی وجود تان را نورانی کند اگر معنویت میخواهید دست بدامن امام حسین (ع) بشوید، نماز شب را بخوانید تا به مقام محمود برسید.
پدر و مادر عزیز از این که در مقابل زحمات شبانه روزی شما قدردانی نکردم معذرت می خواهم پدر و مادر عزیز راه شهیدان را ادامه بدهید از همه هستی خودتان در راه خدا بگذرید دنیا ارزش ندارد دنیا را بدهید به اهل دنیا، دنیا را با عشق امام حسین (ع) عوض نکنید، پدر و مادر آنهائیکه امروز در خانه نشسته‌اند و جهاد در راه خدا را ترک کرده‌اند خداوند لباس ذلت و خواری در دنیا و آخرت بر آنها می‌پوشاند آنها نامردان بی‌غیرتی هستند که ماندن در دنیا و زندگی ننگین را بر مرگ شرافتمندانه برگزیده‌اند وقتی رسول الله (ص) به اینها دستور جهاد میداد در جواب می گفتند: (شَغَلْتَنا وَ اَمْوالُنا وَ اَهْلُنا) می گفتند ما اموالی داریم ما زن و بچه داریم اموالمان از بین می رود اهل و عیالمان بی سرپرست می شوند اینها ایمان به خدا ندارند خدا در قرآن می فرماید: (اَلله وَلیُّ الَّذین آمَنُوا) یعنی خدا سرپرست مومنان است. همه ما در معرض امتحان خدا هستیم. خدا در قرآن می فرماید: (الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیوهَ لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً آیه۲سوره ملک) خدا زندگی و مرگ را آفرید تا معلوم شود که کدام یک از شما مردم کردارتان نیکوتر است. امیدوارم که همه مرا ببخشید مخصوصاً شما پدر و مادر عزیزم. برادارن و خواهرانم حق زیادی بگردن من دارند. امیدوارم که همگی مرا حلال کنند.
در پایان برای همسنگران شهیدم اشعاری سروده ام که تقدیمتان می نمایم.یـــاد یــاران وفـــادارم شهیـدان عـزیـز/ اصفیـا و اولیــا و عــاشقــان اشک ریـــزآن دعـاهــای کمیـل  و آن همه راز و نیاز/ گــریـــه های عــاشقانه محضر آن بی نیازآن مصیبتهـــا و آن ســــوز و گـــــداز/ در غـــم آن تشنــــه خشکیـــده کــــامدر غـم زهــرای اطهر بانوی خشکیده کام/ کیـــن ز جــــور آن عـــدوی سنــگ دلدر غـم یـاران چه گـویم من خدادانـد ولی/ سنگ بــاشد آن دلی در وی نبـاشد جوششیروز و شب در هجران یاران شهیدم سوختم/ عــاقبت بــا گــریه و نـاله چو شمع افروختمای علــی بس، تــرا آنجا همی ره نـادهند/ اصفیــا و اولیـــا در کــار دیگـــــر واردنـدعـاشقـان مهدیند و عـاشقــان راستگوی/ شرط اخلاص ست جان دادن در راه آن نکویکــاشکـی مــا را بــدان جــا راه بـود/ راه مــردان خــدا بــر مـا بسی همـوار بـودکــاشکـی در زمـــره مــردان حـــق/ روی مهـــدی را همـــی دیــــدار بــــودکــاشکـی مـــا هـم بسـان عــاشقان/ زیــــر تیـــغش وعــــده دیـــدار بــــودکــاشکـــی مــا را در این راه عظیـــم/ نفس را بـــر مــا بسی همکــــار بــــودکـــاشکـــی در زمــــره مــردان حـق روی مهــــدی را همــی دیــــدار بـــودکـــاشکـــی یـــاران رفتـــه از قفـس بــــا دم مــا لحظــه ای دمســاز بـــودکاشکی محمود و ناصر، اکبر و یاران همـه/ زندگیشان همچو خورشید بر همه تکرار بــودمــن چـه گـویم کـاین همه دورم ز حـق/ قلب آنــها روز و شب در گـرو آن بـار بــودآن همــه اخـلاص و ایثــار و گـــذشت/ سینه شــان در پیشگـاهش مخزن اسرار بودکــاشکـــی در زمـــره مــردان حـــق/ روی مهـــدی را همــــی دیـــدار بــــودمقدار نامعلومی مظلمه بر گردن دارم چنانچه برایتان مقدور است ۱۰۰۰ تومان به فقیران بدهید.والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته  

مشرق

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.