دختری آنچه مانده را بوسید
عباس کریمی عباسی پیرامون بازگشت پیکرهای پاک شهدای غواص پس از ۳۰ سال ابیاتی سرود.
عقرب افتاده بود روی قمرروح شب پنجه می کشید به درطور خاصی گرفته بود دلممثل دلتنگی زمان سفر"بیست و سی" راوی خبرها بودهی خبر می رسید پشت خبرخواند اخبارگو حوادث را:ثقل نفت است در کویت و قطرسر جنگی دو روزه در سودانمرده بودند ده هزار نفرمردکی مرده بود با الکلعاشقی شد شهید در سنگریک نفر در دیار یانکی هاپرخوری کرد و مرد در بسترسمت دیگر جدال سختی بودآتش و تیر و سینه های سپرناگهان بوی یاس جاری شددر فضای گرفته دفتر:175 دریادلمی رسیدند روی موج خطرمادری در سکوت گم میشدپای تابوت ناگزیر پسرپسری بغض کهنه اش ترکید:دیر... اما خوش آمدید پدردختری آنچه مانده را بوسیدرفت ذهنش به نامه ای که مقر...همسری پای پیکری پرسید:ماه من! از ستاره ها چه خبر؟
ثبت دیدگاه