دل نوشته‌ای از فرمانده ی گردان حضرت قاسم(ع)

دل نوشته‌ای از فرمانده ی گردان حضرت قاسم(ع) سردارجانباز۷۰% حاج عباس قهرودی خطاب به رزمندگان و جان برکفان این گردان.

به گزارش تا شهدا، دل نوشته‌ای از فرمانده ی گردان حضرت قاسم(ع) سردارجانباز۷۰% حاج عباس قهرودی خطاب به رزمندگان و جان برکفان این گردان را میخوانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

زان یار دلنوازم شکری است با شکایت/گرنکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

بی مزد بود و منت، هر خدمتی که کردم/ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

برادرانم، عزیزان جانم،سلام:

کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.

به تمامی همرزمان عزیزتر از جانم که توفیق خدمتگزاری آن ها را در گردان حضرت قاسم (ع) در کربلای ایران –عملیات کربلای۵-  داشته ام ادای احترام می کنم.

خداوند رحمان و رحیم را شاکرم که این منت را برمن گذاشت تا در جوار شما انسان های پاک و ملکوتی باشم و پا به پای شما مردان خدا برای دفاع از آرمان های اعتقادی و دفاع از ایران عزیز بجنگم. عملیات پیروزمندانه ی شما سربازان اسلام در پایداری جمهوری اسلامی وشادی دل امام عصر(عج)، درکربلای ۵- نیروهای گردان حضرت قاسم (ع) از لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع)نمونه ی بارز عشق بازی و جان فشانی در راه حق و حقیقت و الگوگیری از کربلای عشق است.

شما عزیزان شهدا، جانبازان .آزادگان ، مفقودین و ایثارگران با رشادت هایتان نمونه و سرمشقی از رشادت استقامت پایداری صبرو…برای آیندگان شدید.

شما نیروهای این گردان به پیروی از پیشوای شهیدتان سیدالشهدا(ع) ویادگار برادر ایشان حضرت قاسم (ع)با تقدیم همه ی هستی خود و با شرکت دراین عملیات برای جلب رضای خدای کریم و اطاعت نمودن از اوامر الهی و اعلام محبت و دوستی خود به معبود و مقصود خویش و گام برداشتن در مسیر فطرت نورانی و الهی خود و با حرکت در سیره ی معصومین علیهم السلام، دوستی ، عشق ،  علاقه ، کشش باطنی و قلبی خویش را به خالق ابدیت بخش ابراز داشتید.

شما عزیزان با تقدیم جان خود اسلام و مسلمین را سربلند کرده و خاک کشور عزیزمان ایران را از طمع دشمنان حفظ نمودید و با جانفشانی دلاور مردانی همچون شهیدان صفرحاجوی، تقی خلج،خسرو شاهی، فلاح، قدم علی رحمتی ،ناصر علاء الدین، داود صابری،حسن فخاری، محمد عربی، زهیر یوحنا، سلطان علی فرهادی، منصور رسول پور، اسماعیل گل محمدی، سعید شفیعی، محسن درفشی، ابراهیم اکبریان،محمود بائی گل، هادی طهماسبی، قاسم مسجدی، داود خسروی، احد امامی زاده، خلیل الله قدیمی، کیوان خاکی، شهبازی، ابراهیم خوش سیر، بکان، مجید افتخاری، مسعود باقر زاده، مهدی صمدی، باغیانی سید محمد علوی،هدایت ساعدی(از برادران اهل تسنن) و دیگر شقایق های این باغ ابدیکه نامشان در یاد نیست وصرفا باذکر یاد ونام آنها نمی توان مقام وارزش معنوی عند ربهم یرزقون ایشان را به قلم وزبان  آورد.و از خودگذشتگی شیرمردانی چون جانبازان سرافراز اقایان حسن خلیلی، سید بهزاد پدیدار، احمد سرتیپی،صادق جلالی،حسین ایزد خواه،مرتضی فرامینی، ابراهیم قهرودی،موسویان، منوچهر محمدی ودیگرپیروان حق که برای مرز و بوم این کشور اسلامی حماسه آفریدید.

شما عزیزان مجهز به سلاح تقوا و شعور دینی و ملی با نثار جان و در طبق اخلاص گذاشتن همه ی هستی خویش، از تمام زرق و برق دنیا و آمال و آرزو وحتی خانواده  خود دست کشیدید و جهاد و کوشش در راه اعتقاد و عقیده را انتخاب کردیدو با رمز یا فاطمه الزهرا علیها السلام – مادر همه ی شیعیان عالم-به دفاع از خون فرزندان شهیدش درکربلا و دفاع از ولایت، جان خود را در طبق اخلاص نهادید.

مردان الهی یادتان هست ۱۵ روز بعد از بمباران شیمیایی دشمن در خرمشهر و بازگشت تان از عملیات کربلای۴ و شروع برای عملیات کربلای ۵ ،مرحله اول عملیات گردان حضرت قاسم (ع) را در قسمت شمالی و پهلوی دژ و سیل بند کانال ماهی و سنگرهای حلالی و نونی شکل و … سمت چپ سه راه شهادت و نیز دشتهای وسیع غرب دژ و سیل بند کانال و خاکریزهای منقطع ای و سنگرهای برجکی- شروع کردید؟ چه دلاوری و مردانگی از خود نشان دادید و از پهلو و پشت خط دشمن با استفاده از تاریکی شب خود را تا حدود۲۰ الی۱۰ متری دشمن و حتی نزدیکتر به بالای سر سنگرهای اجتماعی و انفرادی و فرماندهی دشمن رساندید و آنها را غافلگیر کردید و با بانگ الله اکبرتان با سرعتی رعد آسا بر سر دشمن فرود آمدید و خواب را از چشمان ظالمان غاصب ربودید.

مرحله دوم عملیات لشکر۱۰ سیدالشهدا (ع)بود ودشمن کاملا هوشیار! باتوجه به آن امکاناتی که در اختیار داشت قدرت غافلگیری را برای ما پایین می اورد ومجال هر نوع حرکت را در روزو شب توسط بمباران هوایی واتش های توپخانه و.. از نیروهای خودی سلب میکرد.

زمانی که میخواستم رمزعملیات به نام مقدس” یافاطمه الزهرا(س)“را برایتان اعلام کنم،تمام وجودم به یکباره لرزیدو متوسل شدم به چهارده معصوم(ع)وپشت سرهم نام مبارکشان رابه زبان آوردم واشک ازدیدگانم جاری شد.

گفتم:خدایا!این وضعیت راناظری ومی بینی این سربازان جنود توهستند،اگرکمک ومدد تونباشدماکاری ازپیش نخواهیم برد!

بچه های مظلوم و معصوم در دل شب برای یاری دین تو به میدان نبرد آمده اند، تو را قسم ات میدهم به چهارده معصوم(ع)(پرتونوروجودت)رزمندگان اسلام وبچه های گردان را پیروز میدان بگردان.

که به یکباره تمام ترس و نگرانی ام از عدم موفقیت نیروهای گردان برطرف گردید و قلبم مملو از آرامش وسکینه شد.

طمأنینه و اطمینان خاصی درتمام وجودم حکم فرما شد و قلبم گواهی دادخدا با ماست و به یاد آیه “هُوَمَعَکُم أینَماکُنتُم” افتادم که خداوندقریب میفرماید:هرکجا باشید من باشمایم، ،این مطالب ازخاطرم گذشت که درادعیه اهل بیت(ع)خوانده بودم”إنَّ جُندُکَ  هُم ٱلغَالِبُون“سپاه خدا منحصراً همیشه فاتح و غالب است.

“إنَّ حِزبِکَ هُمُ ٱلمُفلِحَون“همانا سپاه خدا پیوسته رستگارند وهمچنین “إنَّ أُولِیائِکَ لَاخَوفِ عَلَیهِم وَ لَا هم یَحزَنُون” به درستی که دوستان تو (دردوعالم) هیچ ترس وغم اندوهی دردل ندارند؛به حق،همین بود.

همه شاهدچنین صحنه ای بودیم وقلب های شما گواهی می داد به این امر،وهمه میدانستیم چه بکشیم و چه کشته شویم، چه غالب وچه مغلوب ،ما به تکلیف خود عمل کرده ایم و قائل به نتیجه نیستیم وخدا نتیجه رابرای ما مشخص می کند.

ازپشت بیسیم وضعیت گروهان ها را جویا شدم وبرایم روشن شد که هرکدام درموقعیت مدنظروتعیین شده قراردارند. سپس نام مبارک خانم فاطمه ی زهرا(س) را به زبان آوردم و رمز عملیات را فریاد زدم .

شما عزیزان و دلاورمردان بیشه ی نبرد بااستفاده ازتاریکی  شب ازپهلووپشت خط دشمن  خود راتاحدود۲۰تا۱۰ متری مواضع دشمن وحتی نزدیکتر،به بالای سر سنگرهای اجتماعی وانفرادی ، فرماندهی ، خودروهای زرهی و زره پوش، امکانات مهندسی، لودر و بولدزر و…. عراقیان بعثی رساندید و پس از شنیدن رمز عملیات آنها را با صدای الله اکبر خود غافلگیرکردید.

ما هر چه از نظر عقلی و تدابیر نظامی در توان داشتیم و با به کارگیری همه امکانات موجود وارد کار زار میشدیم و بقیه کار را به خدا واگذار کردیم. همه میدانیم؛ مگر غیر از این بود؟…توان نظامی وبرابری در جنگ ما حرف اصلی را نمیزد چون ما از نظر تجهیزات نظامی هیچ توان و برابری با دشمنانمان نداشتیم فقط قدرت ایمان و رهبری امام راحل و اراده راستین شما عزیزان نسبت به هدف مقدس تان بود که رضایت و خوشنودی حق را در برمی گرفت…

دلیرانه و جانانه جنگیدید و با نثار جانتان وجب به وجب منطقه ی گردان را که حدود  ۷ الی ۸ کیلومتر بود را از لوس وجودشان پاکسازی نمودید و تلفات سنگینی از دشمن گرفتید. تانک و ادوات سنگین و سبک، تانکها و خودروهای سنگین و سبک زرهی و تجهیزات مهندسی، لودر و بلدوزر و… منهدم نمودید و بخش عظیمی از منطقه را آزاد کردید و به هدف از پیش تعیین شده خوددست پیدا کردید . ای عزیزانم خدا بزرگ است و شما را بزرگ آفریده است ؛ قدر و منزلت و ارزش شما را خدا میداند.

چه زود گذشت ! یادتان می آید در گروهان هجرت، وقتی فاصله اندکی با شما نداشتم ودرگیری بادشمن شروع شد خود را به شما رساندم.

 وضعیت نیرو ها را طوری دیدم که درحال جنگ تن به تن بانیروهای دشمن بودید.

درگیری آنچنان بالا گرفته بود به نحوی که تشخیص نیروهای خودی با دشمن بسیار دشوار بود به هرصورت باعنایت خدا و درایت فرماندهان گردان و دلاوران گروهان و دسته وگروه اوضاع تحت کنترل شما درآمد.

در یاری گروهان شهادت، نیروهای ادوات لشگر با همکاری برادران بزرگوار امرالله شاهسوند و محمد رضا آرین ازنیروهای آموزش نظامی لشگر که ازشرق کانال ماهی پشتیبانی میکردند و با هماهنگی اجرای آتش ادوات سبک وسنگین روی دژغربی  کانال ماهی که گروهان شهادت ازروی آن ازشمال به سمت جنوب  پیش روی می کرد اجرا می نمودند وکمک شایانی درتسهیل پیشروی این گروهان کردند.

فرمانده ی گروهان شهادت، شهید صفر حاجوی که رهرو پیشوایش حضرت ابوالفضل العباس (ع) بود چنان رشادت و شجاعتی نشان داد،حماسه آفرینی کرد که همه را از عمل خود متحیرکرده بود !

به تنهایی خود یک گروهان بود و درجلوی نیروهایش با دشمن جنگ تن به تن  میکرد و با پرتا ب نارنجک و زدن آرپی جی  و تیر، امان را از دشمن گرفت و راه را برای حرکت به جلوی سایر نیروها بازمیکرد.

سنگری بعد از سنگری دیگر منفجر می شد و نیروهایش به او مهمات میرساندند و به سمت جلو پیش میرفت. حدود ۳ الی ۴ کیلومتر دژ کانال ماهی را از وجود دشمن پاک سازی کرد.

شهید صفرحاجوی با ایمان و اراده پولادین خود ومصمم در راه عقیده و هدفش با نثارجان خود بارسنگینی را از دوش گروهان و گردان برداشت و جناح چپ گردان را مرحله به مرحله که پیش می رفت تامین می کرد و پس ازطی این مسافت ضربات سنگینی به دشمن وارد می کرد و سرانجام توسط تیربارهای دشمن سروسینه ی مبارکش مورد اصابت گلوله قرارگرفت ومانند سرو بلند قامت علقمه(حضرت عباس ابنعلی(ع)) شتابان به سوی حق شتافت وپیکرمطهرش همراه با همرزمانش همانند ارباب تشنه لب که ۳روز درخاک کربلا بی غسل وکفن ماند،بیش از۱۰سال بی غسل وکفن ، بی نام ونشان برروی خاک های کربلای شلمچه ماند…

شهیدصفرحاجوی باعمل خود باشجاعت وصف  ناپذیر ودلاور مردی که ازخودش نشان داد یاد و خاطره ی اسوه های لشگر ۱۰سیدالشهدا(ع) و گردان حضرت قاسم(ع) ،مانند شهیدمرتضی زارع، حمزه دولابی ، بهرام نوری ،شهید تقی خلج و…. زنده کرد و الگویی شد برای رزمندگان ،نسل جوان ومایه غرور وعزت پیشوایش . روحش شاد و مقامش متعالی باد.

خوشحالم که توانستیم به وظیفه ای که بردوشمان بودعمل کنیم وازاین آزمایش الهی سربلند بیرون آییم .

این نصرت جز به مدد الهی و نظر اهل بیت عصمت وطهارت (ع)میسّرنمی گشت که همه ی شما به آن اذعان دارید.

خاطرم هست صبح عملیات فرمانده لشگر سردار جانباز حاج علی  فضلی به همراه جانشینش سردار شهید حاج یدالله کلهر وارد منطقه ی عملیات، واقع در دژ غربی کانال ماهی که به تصرف بچه های گردان درآمده بود، شدند. و در سنگری در کنار سایر نیروها و در زیر آتش سنگین دشمن مستقر گردیدند.

آتش دشمن به قدری زیاد بود که از ما شهید و مجروح زیادی می گرفت.

در حوالی سنگر این دو عزیز یکی از نیروهای مسئول پشتیبانی لشگر ۲۷ محمد رسول الله (ص) برادر عبادی و چند تن از همرزمان مان شهید شدند.

 برادر عبادی درحال حرکت به سوی نیروهایش بود ناگهان سر مبارکش بواسطه ی آتش دشمن از بدن جدا شد و من ناظر این صحنه بودم او چند قدمی بدون سر حرکت کرد و سپس بر زمین افتاد و روح بزرگش به آسمان پر کشید روحش شاد ویادش گرامی.

من خود را به حضور دو فرمانده ی لشگر رساندم و به این دو عزیز عرض کردم شما اینجا چه می خواهید؟ مگر نمی بینید آتش سنگین است؟ نیازی نیست که اینجا باشید، ما هستیم! اگر برای شما اتفاقی بیفتد هدایت لشگر به عهده ی چه کسانی خواهد بود؟ با اصرار و التماس خواستم که به عقب برگردند.

این دو بزرگوار در جواب به من فرمودند آمده ایم تا از نیروهای بسیجی روحیه بگیریم.

ولی آنها در اصل با حضورشان به ما روحیه می دادند و انصافا هم حضورشان نقش موثری در افزایش روحیه ی بچه ها داشت.

در سپاه اسلام، چه نیروهای رده بالا و چه رده پایین همه یکسان و برابرند و این امر یکی از دلایل پیروزی و موفقیت ما در جنگ بود.

شما حماسه آفرینان دست تمام مدعیان و قهرمانان تاریخ را بسته و آن ها را مات ومبهوت عظمت خویش گردانیدید.

جان بر کف به میدان رفتید و مرگ را به بازی گرفتید.

شما شیرمردان با جهاد و فداکاری خالصانه و با ابراز ایثار و گذشت نسبت به همرزمان خود در میدان آتش وخون با استقامتی وصف ناشدنی در منطقه ی شلمچه و جنگ تن با تانک وتن به تن با دشمنی تا بن دندان مسلح،امنیت و عزت را برای ایران عزیز و هموطنان غیورمان به ارمغان آوردید و دل امت و امام را شاد کردید که شادی امت و امام به شادی رسول الله اعظم صلوات الله علیه بدل شد و دل مستضعفین جهان را شاد نمودید.

خدایتان اجر جزیل وصبرجمیل عطانماید.

یدالله فوق ایدیهم، شما دلیرمردان و بنده به عنوان خادم شما خوب می دانیم در آن ایام، دست قدرت خدای قادر مطلق در لحظه به لحظه ی میدان نبرد بالای سر ما بود.

حضورش بر همگان مشهود بود و اگر چنین نبود مقابله و پیروزی با دشمنی که به پشتیبانی کفر و استکبار جهانی دل خوش کرده بود ممکن نمی شد.

جود و احسان و لطف و کرم خاصش شامل حال شما مومنین و متقین گشت تا پیروز میدان گردیدید.

شما نوجوانان و جوانان آن زمان به پیروی از مولایمان حضرت قاسم بن الحسن(ع)که مرگ درکامش شیرین تر از عسل می نمود، با دلی پاک و نیتی خالص ندای هل من ناصر آن پیر جماران را با گوش جان شنیدید و دعوتش را لبیک گفتید.

یادم نمی رود راز و نیازهای شبانه تان را  از دوری معشوق تان (الله) بی تاب بودید و برای رسیدن به او سر از پا نمی شناختید.

چشمان بصیر، شما را آسمانی می دیدند و می دانستند این عالم برای شما قفسی تنگ و تاریک است. الابذکرالله تطمئن القلوب،آن چنان با معبود خود انس گرفته بودید و اطمینان خاطر داشتید که عارفان و زاهدان پیر طریق را حیران می کردید.

ضعف و سستی و ترس در شما راه نداشت،‌ عقل از درک عظمت این قدرت و پایداری و شجاعت باز مانده بود.

شما رزمندگان گردان حضرت قاسم (ع) تجلی عشق و محبت الهی بودید که در نثار جان خویش از دیگران پیشی می گرفتید و مصداق تام فداکاری بودید.

خدا را شاکرم که نسل جوان امروز الگوهایی چون شما دارند.

شما دلاورمردان،تقوای الهی پیشه کردید و با تلاش مثال زدنی خود، غیر ممکن را ممکن نمودید.

یادم نمی رود ، کمی و کاستی ها را !

فشار و سختی های وارده از سوی دشمن را !

آن نگهبانی ها در سرمای استخوان سوزو گرمای طاقت فرسا را!

درشب عملیات فریاد الله اکبر و یامهدی ها را!

ناله ها و زمزمه های شبانه را!

آن شوخی ها و مزاح های دلنشین شما را !

آن بوسه های عاشقانه ی وداع شب عملیات را!

حجم آتش های سنگین و سبک را !

تیر مستقیم تانک ها و کالیبرها را !

تک تیراندازها را !

مجروحین مظلوم ومعصوم درخون غلتان را!

آخرین زمزمه ی زیرلب‌ها را!

 یازهرا و یاحسین ها را!

لبان تشنه ی شهیدان را !

خنده های لحظه عروجشان را !

شهادتین ها را !

نامه های خونین در جیب ها را !

امداد های غیبی را !

پیکر مطهر شهیدان بر خاک افتاده در کربلای شلمچه را !

 گریه های جا ماندن از سفر را !

۱۹ شبانه روزخواب به چشمان مبارک تان نیامد.

با نیتی خالص و عنایتی ویژه از جانب خدای حفیظ و رقیب مقاومت کردید.

شما مظهر عشق و صفا و شاهد و ناظر به خون غلتیدن برادران و پدران و همرزمانتان بودید.

منطقه ی شلمچه و غرب کانال ماهی، که دشمن در آن مستقر بود مملو از سنگرهای مستحکم و نونی شکل، موانع مصنوعی و طبیعی، تانک ها، پی ام پی، نفر بر و سایرتجهیزات  و نیروهای زبده ای بود، که مقابله با آن ها نیرویی فراتر از  تصور و توان ما لازم داشت. که این نیرو با توکل به خدا و استمداد از حضرات معصومین علیهم السلام وامداد های غیبی تامین شد.

هم چنین در منطقه ی نهر جاسم و نونی ها و روی دژ آجرلو و نخلستان شمال شهر بصره وپل یازینب و جزیره ی شلحه-یا ام الطویل- درکنار اروند رود غوغا کردید و برای رضای خدا و پیروزی سپاه میهن و شهادت در دامن مولای مان امام حسین(ع) از هم پیشی می گرفتید.

نمی توانم، نمی شود! قلم، زبان ، از تصویر بیان حماسه و فداکاری و ایثار شما قاصر است.

برادران شهیدم دل تنگتان هستم،و یاد شما وجودم را لبریز از غم فراق می کند. تسلی بخش این غم، خانواده و فرزندان و خاطرات به جای مانده از شماست.

بایادتان خاطرم را بهشتی میکنم و تمنا دارم ما جاماندگان را فراموش نکنید.

بی حسرت از جهان نرود هیچ کس به در              الّا شهیدعشق به تیر از کمان دوست

سالگرد این ایام که مصادف است با روزهای عملیات کربلای ۵ در جنوب کشور -در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵-  که در ۵ مرحله عملیات گردان به مدت ۱۹ شبانه روز به طول انجامید گرامی داشته و سالگرد آن رشادت ها و جوان مردی ها را به تمام رزمندگان ایران اسلامی و همه ی شما برادران عزیزم و خانواده های معظم شهدا، جانبازان، آزادگان، مفقودین و ایثارگران عزیز ومحترم تبریک عرض می نمایم.

 به فرمایش مولایمان امیر المومنین علی (ع ): شیعیان واقعی ما بنده آخرت هستند نه بنده ی دنیا.

و شما با اعمال  خود به مولایمان لبیک گفتید و نشان دادید بنده آخرت هستید نه بنده دنیا. امیدوارم در درپناه ربالعالمین در دو عالم شاد و سربلند،مورد لطف و رحمت لم یزال الهی درپیشگاه صاحب عصر و الزمان (عج)سرافراز باشد.

رهبر معظم،حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) فرموده اند: شب های کربلای ۵، شب های قدر این انقلاب است. انس با آن، شما را وارسته می کند. هرکس آن را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد. سپاه، کربلا را در شلمچه مشق کرد. این خاطره ی ماندگار خونین حسینی را زنده نگه دارید.ّ

والسلام علی من اتبع الهدی

انشاء الله با گوش جان، این دل نوشته های  نورانی را بشنویم و ادامه دهنده ی راه امام راحل و پاسدار خون شهیدان و پیشرودر مسیر حق و حقیقت باشیم.

 

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.