یارانی که تشنه لب شهید شدند

آن روزهای داغ تیرماه جنوب که گرمای 52 درجه مغز آدم رو نیم پخته می‌کرد علی و سعید، یکی از عین خوش و دیگری از رمل‌های فکه پرکشیدند. روی سنگ مزار علی کریمی نوشته شهادت 22/4/ 67 محل شهادت عین خوش و  روی سنگ مزار سعید علیخانی نوشته شهادت 21/4/67 محل شهادت فکه

به گزارش تا شهدا ، روزهای پایانی تیرماه 67 مصادف بود با پایان ماه ذیقعده و شروع ماه ذی الحجه. تقریبا آخرین کاروان حاجی‌ها بار سفر رو بسته بود. می‌رفتند که عرفات و منا رو تجربه کنند و قربانی به قربانگاه الهی تقدیم کنند. اون روزها عده‌ای راهی مکه بودند و این طرف میدون عده‌ای که سعید هم در بین اونها بود مقیم فکه. هر دو سرزمین داغ و طفتیده بود. روزسه شنبه 21 تیرماه 67، مصادف با 27 ذیقعده بود که دشمن از سر صبح با ریختن آتش سنگین گلوله های توپ و خمپاره و بمباران وسیع شیمیایی حمله رو شروع کرد و تا نزدیکی غروب تمام منطقه فکه رو گرفت. نیروهای مستقر در خط کاملا غافلگیر شدند و تعدادی به شهادت رسیدند و تعداد زیادی را هم به عنوان اسیر با خود به عقب برد. سعید علیخانی هم جزء شهدایی بود که در این روز به شهادت رسید.





 

 

غروب روز 21 تیر خبر هجوم دشمن به منطقه شرهانی، فکه و عین خوش به رزمندگان تهرونی مستقر در پادگان دو کوهه رسید و رزمندگان لشگر27 حضرت رسول(ص) و 10 سیدالشهداء(ع) در روز 22 تیرماه با حمله برق آسا، دشمن رو تا صفر مرزی عقب زدند. علی کریمی در صف این دلاورمردان بود که در عین خوش به شهادت رسید.

 

پیکر مطهر شهید علی کریمی همان روز به پشت جبهه منتقل شد. اما پیکر سعید در منای فکه روی زمین باقی ماند. و بعد از 70 روز در ماه صفر از زمین داغ فکه برداشته شد و در روز جمعه اول مهر67 مصادف با یازدهم ماه صفر در گلزار شهدای بهشت زهراء(س) به خاک سپرده شد.

 

پیدا شدن شهدایی که در منطقه فکه بدنهاشون روی زمین مانده بود حکایت غریبی داره. همه اونها از تشنگی شهید شده بودند و برای اینکه به چنگ دشمن نیفتند در منطقه عملیاتی پراکنده بودند. گازهای شیمیایی هم نفس های آخر اونها رو گرفته بود. پیدا کردن این همه شهید که در منطقه پخش شده بودند زمان زیادی می‌برد. هر کدوم کنار تپه ای و زیر سایه خار و خاشاکی به معراج رفته بودند. حکایت بدن‌های بر جای مانده سرزمین فکه تداعی کننده کربلا و روز عاشورا بود...

نقشه مقتل شهیدان علیخانی و کریمی

پیکر شهید سعید وقتی برای تشییع اومد انگار نه انگار که بیش از دو ماه زیر آفتاب بوده. نه بویی گرفته بود و نه متلاشی شده بود. اما این بدن به رمل های فکه آغشته بود و انگار لباسهایش را در رملهای فکه غسل داده بودند. کسی لباس رزم غسل داده شده با رملهای فکه را از تن سعید بیرون نکرد و با همان لباس‌ها در خاک آرمید. هرکسی ردی از رمل های داغ فکه میخواد به اینجا سر بزنه. قطعه  40 بهشت زهرای تهران، ردیف 21، شماره 2

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.