ما را تبعید کردند به اردوگاه امّاره یا امّار. البته به ما گفته بودند اینجا اخبار است ولی بعدها می

ماه مبارک آغاز شد و الحمدلله با وجود سخت‌گیری‌ها به خوبی برگزار شد. محدودیت‌ها شدت

تا آن زمان هم ما و هم بقیه اسرا ساکت بودند. وقتی برمی‌گشتیم، از اولین آسایشگاه که رد شدیم، بچه

بعدها که به اردوگاه رفتیم، این کتاب کمک خیلی بزرگی برای همه ما و حتی برادرها شده بود. دعاها را می

ما را بردند به وزارت دفاع. ظهر بود. غذا آوردند. حدود پانزده ساندویچ مرغ بود. نمی‌دانم به فکرشان

وقتی با چشم بسته وارد اتاق شدیم، رئیس سازمان امنیت اعتراض کرد. که