از ماجرای «عشق مردانه» شهید مدافع حرم تا «حق‌النساء»

برشی از کتاب بی‌برادر، خاطرات شهید مدافع حرم جواد محمدی از نگاه دوستان و همرزمان شهید در خصوص نحوه برخورد با همسر را بخوانید.  

تا شهدا؛ این روزهای آخر، خیلی از برو بچه‌های دل شکسته بود. سر سنگین بود. دل بریده بود. این را من توی رفتارهایش با بقیه می‌دیدم. گیر می‌دادند که فلانی که اینقدر کار می‌کند دارد از زن و بچه‌اش کم می‌گذارند. من دیدم که از خانواده‌اش هم کم نمی‌گذارد. آن وقت‌هایی که توی معاونت اطلاعات بود، بیشتر شب‌ها مأموریت بود، در هفته، یکی دو روز می‌آمد خانه. وقتی از ماموریت می‌آمد یکی دو روز اول نمیدیدمش. من فقط زنگ می‌زنم گفتم جواد کجایی؟ می‌گفت توی خونه‌ام. می‌گفتم بیایم ببینمت و بروم؟ می‌گفت بیا. می‌رفتم دم خانه 5 دقیقه تا یک ربع صحبت می‌کردم بعد می‌گفت دیگر «حق‌النساء» من چند روز خانه نبوده‌ام باید بروم پیش عیال. بعدش هم دیگه جواب تلفن یا پیام را نمی‌داد.

منبع: کتاب بی‌برادر؛ صفحه 31/ خاطرات زندگی شهید مدافع حرم جواد محمدی

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.