رزمنده افغانستانی که اجر مجاهدت‌هایش را در سوریه گرفت

ذاکرحسین کریمی یکی از شهدای فاطمیون بود که پس از سال‌ها مجاهدت در جبهه افغانستان و سوریه توسط تکفیری‌ها به شهادت رسید.

تا شهدا؛ شهید ذاکرحسین کریمی متولد سال ۱۳۵۰ در مزار شریف افغانستان بود که در طول جنگ داخلی افغانستان به جمع مجاهدان افغانستانی پیوست تا از کشور خود در مقابل متجاوزین خارجی و دشمنان داخلی محافظت کند.

 

رزمنده افغانستانی که اجر مجاهدت‌هایش را در سوریه گرفت

 

او در جوانی به شوق کسب علوم دینی راهی شهر بامیان شد و در حوزه علمیه این شهر مشغول به تحصیل شد، اما به دلیل نامساعد بودن اوضاع خانواده، تحصیل را رها کرد.

وی پس از مدتی حضور در جبهه افغانستان و با سخت شدن شرایط کشورش به ایران مهاجرت کرد. در آن زمان مردم ایران مشغول دفاع از کشور در مقابل هجوم نظامیان بعثی بودند. وی علیرغم علاقه به حضور در دفاع مقدس ایران به دلیل بیماری امکان شرکت در جبهه‌های ایران را نیافت، اما برادر بزرگ‌تر او به جبهه رفت.

در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ بود که تکفیری‌ها با حمله به دو کشور عراق و سوریه سعی در براندازی حکومت این دو کشور و قتل مسلمین و ویرانی حرم‌های اهل بیت (ع) کردند. ذاکرحسین در سفری به اربعین با دیدن پیکر یکی از شهدای عراقی که برای طواف به حرم امیرالمومنین (ع) آمده بود از خدا و مولا خواست تا اذن و لیاقت دفاع از حرم دختر بزرگوارش بی‌بی زینب (س) را نصیبش کند. او پس از اربعین حسینی توانست به همراه نیرو‌های فاطمیون عازم سوریه شود.

اعزام اول ذاکرحسین مصادف شد با آزادسازی شهر تدمر، پس از سه ماه مجاهدت به ایران بازگشت و در دومین اعزام پس از تماسی با خانواده از دمشق، اعلام کرد به شهر حلب می‌رود، او سرانجام در ۱۴ خرداد سال ۱۳۹۵ در شهر حلب به شهادت رسید، اما پیکرش در منطقه ماند تا اینکه پس از هشت ماه به ایران بازگشت و در شهر پاکدشت تشییع و به خاک سپرده شد.

خاطره ای از زبان فرزند شهید کریمی:

راستش نمیدونم دقیقا از کجا شروع کنم چون 

تا الان که  چند روزی از دیدار با آقا میگذره باورم نمیشه که چشمم به جمال آقاروشن شده باشه

 بدون شک یکی‌ازبهترین‌لحظه های عمرم بود .

اون لحظه برای دیدار با امام ‌لحظه‌ شماری میکردم واقعا چه سعادتی بالاتر از دیدار با پسرفاطمه...

هنگامی ‌که‌ آقا‌ سرمو‌ بوسیدند‌ احساس‌ میکردم که‌ قلبم ‌بیرون ‌سینه‌ام‌ میتپه!

وقتی‌ به‌ آقا گفتم:

‌پدر منم

‌مثل‌ شهید‌ حججی‌ پیکرش ‌سالم نبود،

 آقا با نگاه مهربونش به‌ من‌ گفتند: «تو‌ باید‌ به‌ پدرت ‌افتخار کنی‌ و فرمودند:

شهدای مدافع حرم افغانستان هیچ فرقی با شهدای مدافع حرم ایران ندارد همه برای ما عزیز هستند »

واقعا زبان از گفتن حس وحال در آن لحظه قاصر بود

 آن لحظه  حس و حال وصف ناشدنی داشتم و خیلی از سخنان آقا روحیه گرفتم .

 امیدوارم که بتونم راه پدرمو ادامه بدم و پرچم تشیع را تحویل مولایمان امام زمان (عج )بدهیم که صدالبته با ظهورش فاصله ی زیادی نداریم.

نامش ماندگار و راهش پایدار باد!

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.