انتظار بی‌پایان مادر و وصال ۲ برادر شهید پس از ۲۸ سال

دو برادری که پس از شهادتشان، مادر تنها پیکر یکی را در آغوش گرفت و در غم فرزند کوچکتر سوخت تا شمع جانش خاموش شد.  

تا شهدا؛ شهیدان سید ناصر و سید منصور مهدوی نیاکی، دو برادر که تولد و حیات مبارکی داشتند و با شهادتشان هم‌سفر بهشتی شدند؛ متن حاضر، شرح کوتاهی از لحظه تولد تا شهادت و همچنین وصال این دو برادر پس از ۲۸ سال از شهادتشان در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) آمل است.

هدیه‌های آسمانی

بی‌شک ولادت فرزندانی شایسته در روزهای مبارک، از هدیه‌های آسمانی بود که خدا به خانواده‌ای از نسل سادات که دل به رضای او و محبت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بسته بودند، عطا کرد. شهید سید ناصر مهدوی نیاکی در روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مصادف با قیام خونین مردم ایران علیه رژیم ستم‌شاهی یعنی ۳ روز پس از مراسم آیینی عاشورای حسینی و برادر کوچک‌ترش شهید سید منصور مهدوی نیاکی در روز ۳ فروردین ۱۳۴۶ مصادف با ایام عید نوروز و عید سعید قربان در شهر آمل به دنیا آمدند.

دو برادر دوشادوش هم در کنار تحصیل کمک‌کار پدر و مادر بودند تا آنجا که با آغاز جنگ تحمیلی، با رضایت والدین برای یاری و نصرت دین خدا به‌سوی جبهه‌های حق علیه باطل شتافتند.

سید ناصر در شروع جنگ دانش‌آموز پایه سوم دبیرستان بود و سید منصور هم در مقطع راهنمایی مشغول به تحصیل بود؛ سید ناصر در زمستان ۱۳۵۹ به‌عنوان اولین تجربه خود در جبهه مریوان جنگید، پس از چند ماه به آمل بازگشت و تحصیلات دبیرستانش را به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۶۱ در عملیات فتح‌المبین در جبهه خوزستان حضور یافت.

سید منصور هم تحصیل خود را ادامه داد و در کنار تحصیل به فعالیت‌های هنری و ورزش‌های رزمی اهتمام ویژه داشت و دوره تخصصی غواصی را گذرانده بود؛ حالات روحی و نماز شب از او چهره‌ای شاخص ساخته بود؛ مهارت او در زمینه رزمی و ورزشی باعث شد تا به‌عنوان غواص در لشکر ۲۵ کربلا حضور یابد و در عملیات والفجر ۶، هورالعظیم و کربلای ۴ نقش‌آفرینی کند.

سبقت در جبهه علمی

در سال ۱۳۶۲، سید ناصر (برادر بزرگ‌تر) با قبولی در کنکور و پیشی گرفتن از حریفان، در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی اصفهان مشغول به تحصیل شد اما دیری نپایید که برادر کوچک‌ترش، در میدان بزرگ‌تری به نام شهادت از او پیشی گرفت. روزهای سختی بود وقتی خبر شهادت سید منصور که به‌عنوان غواص در عملیات کربلای ۴ حضور یافته بود به گوشش رسید؛ گفته بودند در روز ۴ دی ۱۳۶۵ به شهادت رسیده اما کسی پیکرش را نیافته بود.

پرواز پرستوها

تا چند ماه اخبار ضدونقیضی در مورد شهادت و یا اسارت سید منصور به خانواده‌شان می‌رسید؛ اخباری که بر اضطراب خانواده می‌افزود، اما برادر بزرگ‌تر مرد میدان نبرد بود و نفس کشیدن در جبهه‌های نبرد را بر زندگی آرام پشت جبهه ترجیح می‌داد. سید ناصر بار دیگر به سمت جبهه روانه شد و این‌بار در جبهه ماووت حضور یافت تا آنجا که پس از شش ماه از تحمل غم هجران برادر، در روز دوم تیرماه ۱۳۶۶ مصادف با سالروز شهادت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) چون پرستویی پر کشید و آسمانی شد و با شهادتش هم‌سفر برادر کوچک‌تر تا بهشت شد.

مادری دل‌شکسته

پیکر سید ناصر پس از شهادت به آغوش مادر رسید اما داغ در آغوش کشیدن سید منصور سینه مادر را ۲۳ سال سوزاند و مادر همچون شمعی آن‌قدر سوخت تا خاموش شد؛ پدر شهید اما غمی دیگر داشت و تا سال‌ها پس از شهادت دو فرزند بر مزار خالی سید منصور و مزار فرزند بزرگ‌ترش سید ناصر گریست و یک سال پیش از همسرش، چشم از جهان فروبست.

یوسف گم‌گشته باز آمد

انتظار پدر و مادر شهید، بی‌حکمت نبود، هرچند تا پایان عمر بابرکتشان خبری از پیکر شهید نشد اما ۵ سال پس از رحلت مادر، نام شهید سید منصور مهدوی نیاکی در بین ۱۷۵ شهید غواص و خط‌شکن اروندرود درخشید. شهیدی که عکس پیکرش با دستان بسته در رسانه‌ها مشهور شده بود پس از ۲۸ سال در کنار مزار برادر شهیدش در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) آمل آرمید.

فرازی از وصیت‌نامه دانشجوی شهید سید ناصر مهدوی نیاکی

به میادین نبرد اعزام می‌گردیم چراکه این جنگ تکرار تاریخ است زمانی بت‌پرستان با برپا کردن آتش، ابراهیم خلیل‌الله را در آتش افکندند که به‌حکم خدای ابراهیم، آتش گلستان شد و حالا با روشن کردن آتش جنگ به مبارزه با ابراهیم زمان به جنگ و ستیز می‌پردازند که با حضور ما در جبهه‌های رزم به یاری خدا این آتش جنگ بر رهبر ما سرد و خاموش می‌‌شود.

ثبت دیدگاه

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.