شهدای مدافع حرم مهمترین سند اثرگذاری اردوهای راهیان نور
تا شهدا؛ به خاطر سن کم نتوانسته بود از اصفهان اعزام شود، برای همین در شناسنامهاش دست برد و به خواستهاش رسید؛ هنوز 14 ساله نشده بود که همراه تیپ قمربنی هاشم از شهرکرد عازم جبهه شد، هرچند مدت حضورش در جنگ تحمیلی از چهارماه بیشتر نشد اما سالها بعد وارد گروه تفحص شد.
گنجی پور که به عنوان رزمنده، در جبهه مقاومت نیز حضور یافت، در روزهای پایانی سال، در مناطق عملیاتی جنوب حضور دارد تا گفتوگویی به این بهانه شکل بگیرد.
امسال نیز هم چون سالیان گذشته با شکل گرفتن، اردوهای راهیان نور، اقشار مختلف مردم عازم مناطق عملیاتی دفاع مقدس شدهاند، به عنوان یک راوی با سابقه، برای آغاز گفتوگو از شکلگیری کاروانهای راهیان نور بگویید؟
سفر به مناطق عملیاتی از زمان جنگ وجود داشته است. در آن زمان تعدادی از خانواده شهدا و رزمندگان برای مشاهده محل رشادتهای فرزندانشان به مناطق عملیاتی اعزام میشدند.
بعد از جنگ هم این روند ادامه داشت و خانوادههای شهدا و هم چنین رزمندگان دفاع مقدس به این مناطق سفر میکردند و پس از آن که این علاقهمندی ادامه پیدا کرد، به شکل نظاممند درآمد و کاروانهای راهیان نور شکل گرفت.
کار روایتگری در این کاروانها را از چه زمانی آغاز کردید؟
در سال 1374 دوستانی که در گروه تفحص فعالیت میکردند، به دنبال مترجم میگشتند و از آن جایی که من در حوزه علمیه تحصیل میکردم و به زبان عربی تسلط داشتم به این گروه وارد شدم.
ازسال 1384هم رسما درگیر کار کاروانهای راهیان نور شده و با عناوین مختلفی هم چون خبرنگار، عکاس و راوی با این کاروانها همکاری داشتم.
تاثیر برگزاری اردوهای راهیان نور و نقش این اردوها در حفاظت از ارزشهای دفاع مقدس را چگونه میدانید؟
راهیان نور، پاسخی به سؤالات در ذهن مانده جوانان است، حضور زائران در محل یادمانهای دفاع مقدس باعث میشود که مردم تحت تاثیر فضا و نحوه رشادتهای رزمندگان قرار بگیرند و هم چنین پاسخی به کنجاوی و سوالات در ذهن مانده جوانان در خصوص دفاع مقدس باشد.
ورود هر کسی در این محیط و فضا موجب عبرت آموزی و سرآغاز حرکتهای سازنده خواهد شد.
من در طول سالیان مختلف با گروه های متفاوتی عازم مناطق عملیاتی شدم که می توانم به جرات بگویم که تمام این افراد تحت تاثیر این فضا قرار گرفتهاند و به اذعان خود این افراد، این سفر باعث تحول در زندگی آنها میشد.
شما تجربه حضور در جبهه مقاومت سوریه را دارید؛ به نظر شما اردوهای راهیان نور چه تاثیری بر حضور مدافعان حرم در این جبهه داشته است؟
راهیان نور، پلی میان شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم است، به طوری که بسیاری از شهدای مدافع حرم با مناطق عملیاتی دفاع مقدس در جنوب،غرب و شمال غرب کشورمان آشنا بودند و بارها شاهد حضور آنها در این مناطق بودیم و به دلیل عشق و علاقه شان به شهدای دفاع مقدس بود که مسیر خودشان یعنی مدافع حرم حضرت زینب(س) را انتخاب کردند.
شهدای مدافع حرم بزرگترین و مهمترین سند اثرگذاری برنامههای راهیان نور است زیرا راهیان نور تلاش کرد فرهنگ جهاد و شهادت در نسل نو انقلاب مستمر باقی بماند و گم نشود.
حضور نیروهای ایرانی در سوریه از چه اندیشهای سرچشمه میگیرد؟
حب اهل بیت(ع) از اعتقادات ماست که این اعتقاد ما را به دفاع از حرم مبارکشان سوق میدهد، بالأخره شیعه با حب اهل بیت(س) زنده است.
در دفاع هم دو مسئله داریم: یک دفاع از حرمت اهل بیت(س) و از طرفی هم عِرق میهنی و ملّی ماست زیرا میدانیم اگر الآن جلوی آنها نایستیم به فرموده رهبر معظم انقلاب باید در کرمانشاه جلوی آنها بایستیم.
مدافعان حرم خدمت بزرگی به کشور کردند که جبهه جنگ را از مرزهای ایران دور کردند. این فواید زیادی دارد که می توان نداشتن بار روانی برای مردم، نداشتن تلفات مردمی و خسارات ساختمانی را از آنان دانست. رزمندگان، تکفیریها را حدود ۱۰۰۰ کیلومتر دور نگه داشتند.
جایگاه رزمندگان ایرانی در بین رزمندگان سوری چگونه است؟
جایگاه ایرانی ها در سوریه خیلی مهم است. در بسیاری از عملیات ها ده تا پانزده نفر از رزمندههای ما به عملیات میروند و در کنار سوریها می جنگند تا آنها روحیه بگیرند.
وقتی که رزمندگان ایرانی به عملیات میروند و در عملیاتی حضور دارند سوری ها وایر س رزمندگان خیلی روحیه میگیرند و همیشه میگویند ایرانی ها شجاع و نترس بوده و قوت قلبی برای همه هستند.
از حضور در سوریه و زیارت حضرت زینب(سلام الله علیها) برایمان بگویید؟
زیارت حضرت زینب و حضرت رقیه (سلام الله علیهما) حال و هوای خاصی دارد؛ زمانی که به زیارت حضرت زینب مشرف میشویم، آنچه بیش از همه خودنمایی میکند، غربت و مظلومیت اهل بیت(ع) است و صبر و شکیبایی حضرت زینب .
شهادت کدام یک از مدافعان حرم برایتان تلخ تر بود؟
شهادت تمام مدافعان حرم در سوریه تلخ است زیرا در غربت جنگیدن و شهید شدن خیلی سخت است اما شهادت شهید شاهسنایی کمر بچهها را شکست، حضور هیج فردی مثل علی ضروری نبود.
کسی هم باور نمی کرد علی شهید شده است. اصلاً کسی نمی خواست قبول کند. من با علی به منطقه رفتیم. آن جا تخریب نیاز داشتند و ما هم تخریب کار کرده بودیم و بعد از همان جا با علی مأنوس شدیم. شهید جسور بود و نماز شبش ترک نمی شد؛ عارف بود و اصلاً تکبر نداشت.
خاطرهای از علی که نتوانستهام هنوز آن را فراموش کنم به زمانی بر میگردد که بچه علی تازه بابا گفتن رایاد گرفته و علی دوست داشت که بابا گفتن بچه اش را بشنود ولی متاسفانه نتوانست آن را بشنود.
جملات پایانی گفتوگو را به راوی جنگ میسپاریم.
مواظب باشیم با حرفهایمان شرمنده شهدا نشویم، این شهدا از جان و مال و خانواده و همه چیز خود گذشتند و به جنگ رفتند.
پدران کودکانی به جنگ رفتند و بازنگشتند که الآن نیاز به محبت پدری دارند. ما چه کار کنیم؟ حداقل خون به دل خانواده شهدا نزنیم. درست است جنگ برون مرزی است اما برای وطن خودمان است. اگر این را درک کنیم میدانیم که چکار باید بکنیم.
ما تا قیامت مدیون خانواده شهدا هستیم. هنوز پس از چند سال پدران و مادرانی منتظر فرزندنشان هستند. دشمن اگر میتوانست می زد و رجز نمیخواند. آیا اگر دشمن می توانست به ما رحم می کرد؟ خیر؛ حتماً حمله می کرد.
نمی توانند، چون هشت سال دفاع مقدس انقلاب ما را بیمه کرد و همین بیمه کردن به واسطه خون شهدا امروزه با شهادت مدافعین حرم دو مرتبه اتفاق میافتد./فارس
ثبت دیدگاه