انگار تمام دنیا را به «آقای خامنه ای» دادند!
ناراحت بود. از نگاه غمبارش می شد این را فهمید. درد دلش باز شده بود. نیمه های شب، قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد. غصه می خورد...
به گزارش تا شهدا؛ ناراحت بود. از نگاه غمبارش می شد این را فهمید. درد دلش باز شده بود. نیمه های شب، قدم می زد و زیر لب نجوا می کرد. غصه می خورد. با این حال، حاضر نبود روی حرف امام حرفی بزند. امام دوست نداشت به او آسیبی برسد. ... زودم خودم را رساندم خط. شاد و سرحال بود. بین رزمنده ها که قرار می گرفت انگار تمام دنیا را به او داده اند. بالاخره امام راضی شده بود که ایشان به جبهه برگردد. به روایت سردار مرتضی قربانی
ثبت دیدگاه