از این دو برادر، یک وصیت نامه مشترک به جا مانده است. این که
ديروز با جلسه اي که با شرکت من و خودم تشکيل شده بود شرکت کردم
دستش را تو دستانم گرفتم.کم کم خنده اش را خورد. گفتم: "مي
دشمن هنوز در داخل مرزهای اسلام، اما گویا فرماندهانمان هنوز از
غلامرضا كه شهيد شد، عبدالمطلب سر قبرش نشست و بعد با زبون كر و
بعلت اينكه برادر ... مسئول تخريب لشگر نمي توانند هماهنگي هاي
خدایا! مرگم را شهادت در راه خودت قرار بده نه به خاطر بهشت ات
تا به حال فقط یک بار با ما تماس گرفتند آن هم از طرف شهرداری
«شهدا» در انديشه بلند و تابناك بنيانگذار كبير
مادر شهيد مجتبي نوري از سفارش هاي اين شهيد به خواهرانش در