http://www.tashohada.ir/index.php/fa/news/85116

شناسه خبر: 85116
۱۳۹۸-۶-۵ ۰۴:۰۴

شهادت تازه‌داماد نیروی دریایی ارتش در اوایل جنگ

شهید «حسین نجفی» از تبریز درحالی که تازه ازدواج کرده بود و فرزند چند ماهه‌اش را در آغوش مادر می‌دید، بارها در جبهه حضور یافت و در نهایت به شهادت رسید.  

تا شهدا: شهید «حسین نجفی» در شهریور سال 1338 در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. بین سال‌های تولد و ورود به مدرسه با پدرم به مسجد می‌رفت و پدر قبل از اینکه او به مدرسه برود به او آموزش قرآن می‌داد.

در سن شش سالگی وارد مدرسه شد. در کلاس دوم بود که نصف روز به مدرسه می‌رفت و نصف روز در آهنگری کار می‌کرد. بعد به مغازه خیاطی می‌رفت و هر وقت بیکار می‌شد نزد پدر کار می‌کرد. حسین در درس‌ها به برادر و خواهرش کمک می‌کرد و در هیئات و مراسمات قرآن شرکت داشت.

سال 1355 در نیروی دریایی ارتش استخدام شد، اولین دوره آموزشی خود را در بندر انزلی گذراند و بعداً به خارک منتقل شد. آنجا فعالیت‌های مختلفی انجام می‌داد. مسافرکشی می‌کرد و آموزش رانندگی می‌داد. بعد به بوشهر منتقل شد و همان کارهایی را که در خارک انجام می‌داد را در بوشهر از سر گرفت.

حسین سال 1357 در مراسم تظاهرات و راهپیمایی‌های انقلاب شرکت داشت و نهایتاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 ازدواج کرد. در هنگام ازدواجش تمام مخارج ازدواج را خودش به عهده گرفت و نه‌تنها از خانواده‌اش مساعدت نخواست بلکه کمک خرج پدر شد.

در سال 1359 با همسرش به تبریز آمد. در این اثنا جنگ شروع شد و به پالایشگاه تبریز بمب انداختند. مردم که هراسان بودند او همه را دلداری و تسلی خاطر می‌داد و می‌گفت نترسند و نهایتاً داوطلبانه عازم جبهه شد.

فرماندهش گفته بود تو نباید به جبهه بروی، بارها رفته‌ای، اما او مخفیانه در جبهه شرکت می‌کرد. با وجود سن کمش خمس و زکات می‌پرداخت. در سال 1360 وقتی که در جبهه بود بچه‌اش به دنیا آمد. بچه 52 ماهه بود که به تبریز آمد و هر دو را (خانم و بچه) را به بوشهر برد.

خانواده‌اش می‌گویند دی بود که به جبهه رفت، زنگ زد که بیایید بچه و خانمم را ببرید. پدرم که رفته بود آنها را بیاورد در همانجا (بوشهر) شنیده بود که او شهید شده است. بعد پدرم به همراه خانم و بچه‌اش به تبریز آمدند و ما خبردار شدیم که او شهید شده است.

او در 28 دی سال 1360 در حالی که با دشمن بیشتر از صد قدم فاصله نداشت به درجه عالی شهادت نائل آمد.