هنوز بوی خون میدهد اینجا

تا شهدا؛ زهرا طالبیفرد، خادم راهیان نور دلنوشتهای را در رثای شهدا و حضورش در یادمان شلمچه نوشته است که در ادامه می خوانید:
همیشه با شنیدن آهنگ «یاد امام و شهدا» و نام شلمچه، حالم دگرگون میشد. نمیدانستم دلیلش چیست؟
چهارسالی است که خادم راهیان نور شدهام و پیبردهام راهیان نور چیست؟ حالا که باز خداوند متعال مرا طلبید و دوباره شهدا لایقم دانستهاند، راهی مناطق عملیاتی کشور شدم تا مجدد مدال خادمی زوار شهدا را بر سینهام بزنم. خدایا شکرت...
جایتان خالیست. نمیدانید چه آرامش عجیبی این مناطق دارد. غروبهایش دلچسب و دلنشین است که دوست دارید هر ثانیه از آن لحظات، برایتان به اندازه ساعتها بگذرد...
وقتی پابرهنه روی خاک شلمچه پا گذاشتم، حس کردم که روی استخوانها و چشمهایی قدم میگذارم که هنوز زیر خاک نرفتهاند. با اینکه سی و چند ساله که از جنگ تحمیلی میگذرد، اما هنوز خاک شلمچه تازه است و بوی خون را به راحتی میشود حس کرد.
نمیدانم شلمچه چه رمزی دارد. اما فهمیدهام کربلای ایران همین جاست.