http://www.tashohada.ir/index.php/fa/news/62393

شناسه خبر: 62393
۱۳۹۶-۵-۱ ۰۳:۰۱

قلبمان آتش گرفته از روزهای بدون تو

 قلبمان آتش گرفته از روزهای بدون تو... هرچند گفته بودی:《از این به بعد چشم به راه من نباشید، فکر نمی‌کنم دیگر مرا ببینید》 و ما هنوز چشم به راهیم، به راهی که تو در آن قدم گذاشتی.  

تا شهدا؛ فرمانده گردان حمزه در عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس، قائم مقام لشکر در عملیات‌های رمضان و مسلم‌ابن‌عقیل، فرمانده لشکر عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک.
این‌ها نشان افتخار تو بودند. اما تو خود نشان افتخاری بر سینه‌ی این گریه‌ی همیشه مضطرب.
وقتی که تانک‌ها گردان را در عملیات فتح‌المبین محاصره کردند و تو نیروها را به عقب فرستادی تا خودت یکه و تنها با آرپی‌جی و تیربار و... حواس عراقی‌ها را پرت کنی و نیروهایت سالم از میدان خارج شوند، هیچ می‌دانی که در دل نیروهایت چه غوغایی به پا شد؟
تو همان فرماندهی بودی که در روز خواستگاری گفتی: 《 من یک سپاهی ساده‌ام》.
مگر می‌شود ساده بود و اینهمه نشان افتخار داشت؟
در آخرین مکالمه‌ات به همسرت گفتی:《از این به بعد چشم به راه من نباشید، فکر نمی‌کنم دیگر مرا ببینید》. اما همه هنوز چشم به راهیم، به راهی که تو در آن قدم گذاشتی.
فرمانده! وقتی سربازی به جنگ می‌رود اولین گلوله را که می‌خورد، زنی به زمین می‌افتد. و تو وقتی آخرین گلوله را در قلبت احساس کردی، قلب زنی در اینجا آتش گرفت.
اما نگران هیچ کس نباش. که حال همه‌ی ما خوب است؛ و تنها کمی قلبمان آتش گرفته از روزهای بدون تو...