اینان یلان و پهلوانانی دلیرند/آتش نشانان شهید سرزمینند
تا شهدا؛ تعدادی از شاعران کشورمان در واکنش به حادثه تلخ پلاسکو و شهادت تعدادی از آتش نشانان شعرهایی سرودهاند که این شعرها در ادامه میآید:
مهدی صابری
زلف پریشان شب غم تیره مانده
در حسرت دیدار تو آیینه مانده
تو سوختی و داغ تو در سینه مانده
چشمم به راه رفتن تو خیره مانده
امشب دوباره کودک تو بیقرار است
گریان، برای دیدنت چشم انتظار است...
********
چشم رفیق خسته و گریانت این بار
حیران و سرگردان پی تو زیر آوار
میجویدت، باحال مضطر، چشم خونبار
هرگز نکرده رفتنت را باور انگار...
میجویدت، اما نمییابد نشانی
با گریه میگوید، رفیق من کجایی...
********
تا شعلههای عشق را در بر گرفتی...
پروانه گشتی و دوباره پر گرفتی
تو عاشقی را، عشق را از سر گرفتی
افسانه گشتی و ره دیگر گرفتی
با تو همه افسانهها معنا گرفته
بازار سرد عاشقی، گرما گرفته...
********
سهمی تو از فیش نجومیها نبردی
یا لقمهای از سفره مردم نخوردی
ناباورانه سوختی و جان سپردی
همچون شهیدان زنده هستی و نمردی...
یاد تو در دلهای ما هرگز نمیرد
ققنوس، از خاکستر خود پر بگیرد...
********
رستم کجایی این دلیران را ببینی
سهرابهای ملک ایران را ببینی
دریا دلان و شیر مردان را ببینی
جان بر کفان، آتش نشانان را ببینی
اینان یلان و پهلوانانی دلیرند
آتش نشانان شهید سرزمینند
********
از وصف تو صدها قلم هم ناتوانند
اوصاف تو بالاتر از وصف و بیانند
این را تمام مردم دنیا بدانند
تا به ابد آتش نشانان قهرمانند...
گفتم به گوش «قاصدک»، آنان کجایند؟
آمد ندایی که در آغوش خدایند...
محمدیان بیشه
ایران پر است از عاشقان بی نشانی
از مردمان مخلص و از قدسیانی
یک چند از ایشان پیش ما سکنی گزیدند
تا در بلا از خود بسازند آشیانی
انگار از روز ازل تکلیف ایشان
مکتوب گشته تا ابد یاری رسانی
آتش نشان از جرگهی این ناجیان است
آمد به اینجا در میان کاروانی
حتی اگر کوهی ز سنگ و آهن و خاک
یک دم فرو ریزد به رویش ناگهانی
در زیر تل خاک و خون بی شک بماند
با همتش احیا کند جان جوانی
آری اگر یک روز از رنج مصیبت
کوه غم مردم شود آتشفشانی
جانانه بر میخیزد از انبوه مردم
مردانه غوغا میکند آتش نشانی
خاموش خواهد کرد آتش را ولیکن
آتش زند بر جان ما با جانفشانی
آتش نشان همواره پیروز نبرد است
پاینده باد این راه و رسم پهلوانی