در
به خانواده ام نیز بگویید من مردانه در برابر دشمن ایستادم و
چون خیلی از اسیران را مستقیم از منطقه به اردوگاه می آوردند، یک بار مأموران ویژهای
آزاده و جانباز محسن عباسپور مسكين در اولين سال جنگ و در منطقه
به بچه ها گفتم «اگه روزای عید، نمی تونین باهاشون دعا
روز به روز هوا سرد تر می شد. همه از زخم معده و سوز سرما در رنج
جیره همه ما در روز، فقط سه لیتر آب بود، آن هم با طعنه که: مگر
خدایا! ای کسی که زندگی و مرگ ما در دست توست. با این وضعیت
آزاده سرافراز فرخ سهراب میگوید:در اردوگاه موصل ۱ چند
وارد صحن و سرای آقا ابا عبدالله علیه السلام که شدیم، صدای گریه و ضجه